نقطه چین
برای نوشتن از تو واژه ها را کم میارم
رو تن سفید کاغذ چند تا نقطه چین می ذارم
توی خاک گلدونامون گل اسمت رو می کارم
برای خوشبختی تو شب تا صبح همش بیدارم
این منم که از خودم خالیمو و همش بیدارم
موقع رفتن و کوچ تو جون می سپارم
بذار قصر قصمونو تو اتاق کوچیک تو من بسازم
به شبای تنهائیمون مثه لیلی من بنازم
دل من مثله یه شیشه دلت اما جنس سنگه
بعضی وقتا غم شیشه دوری از ضربه سنگه