*غول چراغ جادو*
از من پرسیدی آرزویت چیست؟
گفتم آرزو دارم تو، تپه ای باشی
گفتم آرزو دارم بر تو قدم گذارم
گفتم آرزو دارم در بالاترین نقطه تو فریاد زنم
گفتم آرزو دارم صدایم را بشنوی
گفتم آرزو دارم نگاهم را حس کنی
گفتم آرزو دارم با دیدن تو پرواز کنم
گفتم آرزو دارم با تو آسمان به من نگاه کند
گفتم آرزو دارم با تو خورشید به من اعتماد کند
گفتم آرزو دارم با تو خدا مرا در آغوش کشد
گفتم آرزو دارم با تو دریا را ببینم
گفتم آرزو دارم با تو باران را حس کنم
گفتم آرزو دارم هیچ گاه بی تو نمانم
اما تو غول چراغ جادو
مرا رها کردی و رفتی
و گفتی بیش از سه آرزو پذیرفتنی نیست!
برآورده کننده آرزوهای تو دیگری است
برآورده کننده آرزوهای تو دیگریست